آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
|
موضوعات
آمار
امکانات جانبی
جدید ترین مطالب
درباره ما
|
شنیدم دختر خانمی میگفت:
فقط دعا كنيد پدرم شهيد بشه!
خشكم زد. گفتم دخترم اين چه دعاييه؟
گفت:آخه بابام موجيه!
گفتم خوب انشاالله خوب ميشه، چرادعاكنم شهيد بشه؟
گفت: آخه هروقت موج ميگيردش و حال خودشو نميفهمه شروع ميكنه منو مادر و برادرمو كتك ميزنه! ، امامشكل ما اين نيست!
گفتم: دخترم پس مشكل چيه؟
گفت: بعداينكه حالش خوب ميشه ومتوجه ميشه چه كاري كرده.شروع ميكنه دست و پاهاي همهمون را ماچ کردن و معذرت خواهي ميكنه.
ما طاقت نداريم شرمندگي پدرمون را ببينيم.
دعاكنيد پدرم شهيد بشه.....
..........................................
به مادرقول داده بود برمی گردد..
چشم مادر که به استخوان های بی جمجمه افتاد لبخندتلخی زد وگفت ، بچه ام سرش می رفت ولی قولش نمی رفت.
........................................
من می خواهم درآینده شهید شوم ..
معلم پرید وسط حرف علی وگفت : ببین علی جان موضوع انشاء این بود که درآینده می خواهید چکاره شوید ، باید درمورد یه شغل یا کار توضیح می دادی مثلا پدرت چکاره است .. آقا اجازه ...شهید
........................................
گفتند شهید گمنامه ، پلاک هم نداشت ، اصلا هیچ نشونه ای نداشت امیدواربودم روی زیر پیراهنش اسمش رو نوشته باشه... نوشته بود... اگر برای خداست . بگذار گمنام بمانم.
........................................
هم قد گلوله توپ بود
گفتن : چه جوری اومدی اینجا
گفت : با التماس
گفتن: چه جوری گلوله روبلند میکنی میاری
گفت: با التماس
به شوخی گفتن میدونی آدم چه جوری شهید میشه
لبخند زد وگفت : با التماس ..
وقتی تکه های بدنشو جمع میکردن ، فهمیدم چقدرالتماس کرده بود
........................................
گردان پشت میدون مین زمین گیرشد، چند نفررفتن معبرباز کنن پانزده ساله بود چند قدم که رفت برگشت ، گفتن حتما ترسیده .... پوتین ها شو داد به یکی از بچه هاو گفت : تازه ازگردان گرفتم ، حیفه ، بیت الماله و پابرهنه رفت .
........................................
پیشونی بندها روبا وسواس زیرو رو میکرد.. پرسیدم دنبال چه میگردی
گفت سربند یا زهرا گفتم یکیش رو بردار ببند دیگه ،چه فرق داره
گفت ، نه آخه من مادرندارم..
شادی روح همه شهدا و همه اموات فاتحة مع الصلواة.یازهرا
مطالب پربازدید
مطالب تصادفی
عضويت سريع
لینک دوستان