آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
|
موضوعات
آمار
امکانات جانبی
جدید ترین مطالب
درباره ما
|
پدركه باشي سردت مي شود ولي كت برشانه فرزند مي اندازي.
چهره ات خشن مي شودودلت دريايي، آرام نمي گيري تاتكه ناني بياوري
پدركه باشي،مي خواهي ولي نمي شود، نمي شودكه نمي شود. دربلندايي ازاين شهرت مشت نشدن هابرزمين مي كوبي.
پدركه باشي عصا مي خواهي ولي نمي گويي . هرروز خم ترازديروز،مقابل آينه تمرين محكم ايستادن مي كني.
پدركه باشي حساس مي شوي به هرنگاه پرحسرت فرزند به دنيا، تمام وجود خودت رامحكوم آرزوهايش مي كني!
پدرکه باشي دركتابي جايي نداري وهيچ جايي زيرپايت نيست . بي منت ازاين غريبه گي هايت مي گذري تاپدرباشي . پشت خنده هايت فقط سكوت ميكني.
پدركه باشي به جرم پدربودنت حكم هميشه دويدن را برايت مي برند ، بي هيچ اعتراضي به حكم فقط مي دوي ودرتنها يي ات نفسي تازه مي كني.
پدركه باشي پيرنمي شوي ولي يك روز بي خبرتمام مي شوي وپشت هاراخالي مي كني باتمام شدنت ، بايدحس آرامش رابعدازعمري تجربه كني.
پدركه باشي دربهشتي كه زيرپاي تونبود هم دلهره هايت را مرورمي كني.
تقدیم به تمام پدران ایران زمی
نوجوانی آمد اندر منزلی از بهر کار
گفت خانم چیست نامت؟ گفت اسمم اکبر است
گفت در اینجا اگر خواهی شوی مشغول کار
از زبان باید تو باشی لال و گوشانت کر است
گفت روی چشم، هر امری که تا صادر شود
من اطاعت می کنم از هر که این جا سرور است
گفت خانم هر چه اینجا بشنوی از نیک و بد
گوش هایت یک بود دیوار و آن دیگر در است
هر غذایی را که خوردی خام و پخته تند و شور
حق نداری تا بگویی کاین بد و کان بدتر است
گر زدم یک لنگه کفشی بر سرت از روی خشم
نوش جان کن، باش ساکت کاین روال نوکر است
نوجوان با خنده از منزل برون گردید و گفت
این که می خواهی تو نوکر نیست، نامش شوهر است!
پیشاپیش روز مرد مبارك
مطالب پربازدید
مطالب تصادفی
عضويت سريع
لینک دوستان