یکی نقل می کرد توی زمستون با ماشین شخصی به همراه خانواده رفتیم مسافرت
من بودم و خانم و یه بچه  چهار ماهه.
وسط راه ماشینمون خراب شد
هوا فوق العاده سرد بود یک ساعت کنار جاده دست گرفتم جلو ماشینها که برای کمک بایستند
اما هیچکس نمی ایستاد.
خانمم با بچه توی ماشین نشسته بودند 

التماس میکرد تو رو خدا یه کاری بکن بچه داره از سرما میمیره
یهو یاد شش ماهه امام حسین افتادم
بچه رو از خانم گرفتم  بردمش کنار جاده
روی دستم بلندش کردم
به محض اینکه بچه رو بلند کردم  همینجور ماشین بود که می ایستاد
همه میگفتند چی شده چه کمکی از دستمون برمیاد!!!

با خودم گفتم :السلام علیک یا طفل الرضیع  

اگه دلت شکست ما را هم دعا کنید.