آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
|
موضوعات
آمار
امکانات جانبی
جدید ترین مطالب
درباره ما
|
مردی با دوچرخه به خط مرزی می رسد. او دو کیسه بزرگ همراه خود دارد. مامور مرزی می پرسد : « در کیسه ها چه داری؟». او می گوید: " شن". مامور او را از دوچرخه پیاده می کند و چون به او مشکوک بود ، یک شبانه روز او را بازداشت می کند ، ولی پس از بازرسی فراوان، واقعاً جز شن چیز دیگری نمی یابد. بنابراین به او اجازه عبور می دهد. هفته بعد دوباره سر و کله همان شخص پیدا می شود و مشکوک بودن و بقیه ماجرا.. . این موضوع به مدت سه سال هر هفته یک بار تکرار می شود و پس از آن مرد دیگر در مرز دیده نمی شود. یک روز آن مامور در شهر او را می بیند و پس از سلام و احوال پرسی ، به اومی گوید : من هنوز هم به تو مشکوکم و میدانم که در کار قاچاق بودی ، راستش رابگو چه چیزی را از مرز رد می کردی؟ قاچاقچی می گوید : دوچرخه! "بعضی وقت هاموضوعات فرعی ما را به کلی از موضوعات اصلی غافل می کند."
مطالب پربازدید
مطالب تصادفی
عضويت سريع
لینک دوستان