آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
|
موضوعات
آمار
امکانات جانبی
جدید ترین مطالب
درباره ما
|
مردي به دربار خان زند مي رود و با ناله و فرياد مي خواهد تا كريمخان را ملاقات كند...
سربازان مانع ورودش مي شوند!
خان زند در حال كشيدن قليان ناله و فرياد مرد را مي شنود و مي پرسد ماجرا چيست؟
پس از گزارش سربازان به خان؛وي دستور مي دهد كه مرد را به حضورش ببرند...
مرد به حضور خان زند مي رسد و کریم خان از وي مي پرسد:
چه شده است چنين ناله و فرياد مي كني؟
مرد مي گويد دزد، همه اموالم را برده و الان هيچ چيزي در بساط ندارم !
خان مي پرسد وقتي اموالت به سرقت ميرفت تو كجا بودي؟!
مرد مي گويد: من خوابيده بودم!
خان مي گويد: خب چرا خوابيدي كه مالت را ببرند؟
مرد در اين لحظه آن چنان پاسخي مي دهد كه استدلالش در تاريخ ماندگار مي شود
وسرمشق آزادي خواهان مي شود .مرد ميگويد:
من خوابيده بودم، چون فكر ميكردم تو بيداري...!
خان بزرگ زند لحظه اي سكوت مي كند ودستور جبران خسارت اورا میدهد .....
آری.باید بزرگان مملکت بیدار باشند تا مردم آسوده بخوابند!
مطالب پربازدید
مطالب تصادفی
عضويت سريع
لینک دوستان