حکمت و حکایت,داستان کوتاه طنز,داستان من و,داستان,داستان واقعی,حکایت,جک

جملات زیبا و آموزنده,حکمت و حکایت,داستان کوتاه طنز,داستان من و,داستان,داستان واقعی,حکایت,جک,جک جدید,جک باحال,داستان طنز,داستان خنده دار,لطیفه,

حکمت و حکایت,داستان کوتاه طنز,داستان من و,داستان,داستان واقعی,حکایت,جک,جک جدید,جک باحال,داستان طنز,داستان خنده دار,لطیفه

نقشه سایت

خانه
خوراک

آمار

    آمار مطالب
    کل مطالب : 896 کل نظرات : 15 آمار کاربران
    افراد آنلاین : 1 تعداد اعضا : 23 آمار بازدید
    بازدید امروز : 320 بازدید دیروز : 141 ورودی امروز گوگل : 6 ورودی گوگل دیروز : 2 آي پي امروز : 73 آي پي ديروز : 60 بازدید هفته : 1,753 بازدید ماه : 4,067 بازدید سال : 19,519 بازدید کلی : 480,089 اطلاعات شما
    آی پی : 3.17.173.211 مرورگر : Safari 5.1 سیستم عامل : امروز : یکشنبه 30 اردیبهشت 1403

    آرشیو

    امکانات جانبی

    جدید ترین مطالب

    تاریخ : شنبه 16 شهریور 1398در درون خود چه دارید؟
    تاریخ : پنجشنبه 14 شهریور 1398یا ابوالفضل العباس
    تاریخ : چهارشنبه 13 شهریور 1398یا زهرا
    تاریخ : یکشنبه 10 شهریور 1398الاغ و امید
    تاریخ : پنجشنبه 15 مرداد 1394 امروز متوجه شدم که من در آینده زندگی میکنم
    تاریخ : یکشنبه 11 مرداد 1394استادى از شاگردانش پرسید: چرا ما وقتى عصبانى هستیم داد می‌زنیم؟
    تاریخ : یکشنبه 11 مرداد 1394سوار تاکسی بین شهری شدم،
    تاریخ : شنبه 10 مرداد 1394خانم تهمینه میلانی در دلنوشته هایش مینویسد
    تاریخ : جمعه 09 مرداد 1394👈 فاصله حرف تا عمل
    تاریخ : جمعه 09 مرداد 1394لزوما هر چه در نت منتشر میشود نمیتواند صحیح باشد
    تاریخ : جمعه 09 مرداد 1394ﺯﻧﯽ ﻋﺎﺩﺕ ﺩﺍﺷﺖ، هر شب قبل از خواب، ﺑﺎﺑﺖ ﭼﯿﺰﻫﺎﯾﯽ ﮐﻪ دارد خوشحالیهایش را بنویس
    تاریخ : جمعه 09 مرداد 1394خانه
    تاریخ : پنجشنبه 08 مرداد 1394افرادي كه انرژى مثبت دارند
    تاریخ : پنجشنبه 08 مرداد 1394شنیدن عبارت «دوستت دارم
    تاریخ : پنجشنبه 08 مرداد 1394ﮔﺮﻭﻫﯽ ﺍﺯ ﺑﭽﻪ ﻫﺎ ﺩﺭ ﻧﺰﺩﯾﮑﯽ ﺩﻭ ﺭﯾﻞ ﺭﺍﻩ ﺁﻫﻦ، ﻣﺸﻐﻮﻝ ﺑﻪ ﺑﺎﺯﯼ ﺑﻮﺩﻧﺪ،
    تاریخ : پنجشنبه 08 مرداد 1394 مارلون براندو
    تاریخ : چهارشنبه 07 مرداد 1394پادشاهي تصمیم گرفت پسرش را جای خود بر تخت بنشاند
    تاریخ : چهارشنبه 07 مرداد 1394او حتی لحظه ای هم ناامید نشد
    تاریخ : چهارشنبه 07 مرداد 1394 داستان سگ باهوش و صاحب ناشکر
    تاریخ : چهارشنبه 07 مرداد 1394دختری با پدرش میخواستند از یک پل چوبی رد شوند
    تاریخ : چهارشنبه 07 مرداد 1394از لابلای پیج اینستاگرام مهراب قاسم خانی
    تاریخ : چهارشنبه 07 مرداد 1394خاطره ای از مهراب قاسم خانی در مورد سیامک انصاری
    تاریخ : چهارشنبه 07 مرداد 1394آشغال سيب
    تاریخ : چهارشنبه 07 مرداد 1394هر پادشاهي ابتدا يک نوزاد بوده
    تاریخ : سه شنبه 06 مرداد 1394هفت کلید طلایی آرامش در ارتباطات
    تاریخ : سه شنبه 06 مرداد 1394 وقتی بچه بودم کنار مادرم می‌خوابیدم
    تاریخ : سه شنبه 06 مرداد 1394 چنار عباسعلی
    تاریخ : سه شنبه 06 مرداد 1394 آسیب های انرژی منفی
    تاریخ : سه شنبه 06 مرداد 1394تا به حال شده است که با یک پرسش نا مربوط از دهان یک آشنای دورو یا حتا نزدیک
    تاریخ : دوشنبه 05 مرداد 1394تو خوبی عزیزم خوب خوب خوب !
    تاریخ : دوشنبه 05 مرداد 1394یک انرژی مثبت قشنگ از سهراب سپهری
    تاریخ : دوشنبه 05 مرداد 1394زندگی در لحظه
    تاریخ : دوشنبه 05 مرداد 1394آموزنده
    تاریخ : دوشنبه 05 مرداد 1394تغییر نگاه به زندگی
    تاریخ : یکشنبه 04 مرداد 1394احترام
    تاریخ : یکشنبه 04 مرداد 1394همه چیز در زندگی گذرا و موقتی است.
    تاریخ : یکشنبه 04 مرداد 1394اصل ۷۰ به ۳۰ چیست؟
    تاریخ : یکشنبه 04 مرداد 1394نامه ای سرگشاده به والدین لطفا با من بازی کنید
    تاریخ : یکشنبه 04 مرداد 1394سگ قاسم خان
    تاریخ : یکشنبه 04 مرداد 1394ماهواره یا خانه خراب کن

    درباره ما

    حکمت و حکایت
    گاهی نمی توان به كتابی بیان نمود / حرفی كه یك حكایت كوتاه می زند

    آخرين ارسال هاي تالار گفتمان

    کمی طاقت داشته باشید...
    عنوان پاسخ بازدید توسط
    1 1076 admin
    3 285 admin
    1 306 admin
    4 218 admin
    0 182 admin

    تبلیغات

    جملات زیبا و آموزنده

    جملات زیبا و آموزنده

    ﻣﻦ ﺍﺯ ﻧﮕﺎﻩ ﮐﻼﻏﯽ ﮐﻪ ﺭﻓﺖ ﻓﻬﻤﯿﺪﻡ
    ﮐﻪ ﺳﺮﻧﻮﺷﺖ ﺩﺭﺧﺘﺎﻥِ ﺑﺎﻍﻣﺎﻥ ﺗﺒﺮﺳﺖ
    ¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤
    برگ ها زمانی میریزند فکر  میکنن که طلا شدن، پس هیچ وقت مغرور نشو
    ¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤
    هیچکس با سگ‌های وحشی بازی نمی‌کند

    اما سگ‌های آرام را همه با لگد می‌زنند

    گویی اینها باید تاوان آن وحشی‌ها را هم بدهند
    ¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤
    کافیست جای زخمت را بلد باشند

    آنگاه از اعلاترین نمک برایت مرحم می سازند
    همان هایی که از جان برایشان مایه می گذاشتی !
    ¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤
    اگر دیدی سرابی،وانمود کن ک سیرابی....مگذار سراب،ب دروغش افتخار کند....
    ¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤
    تولد انسان همانند روشن شدن کبریتی است و مرگش خاموشی آن بنگر در این فاصله چه کردی گرما بخشیدی ؟یا سوزاندی . . . ؟
    ¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤
    ﺁﺩﻣﺎ ﺑﺎﺯﯼ ﮐﺮﺩﻥ ﺭﺍ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﻧﺪ ؛ ﺍﯾﻦ ﺍﻧﺘﺨﺎﺏ ﺗﻮﺳﺖ ﮐﻪ ﻫﻢ ﺑﺎﺯﯾﺸﺎﻥ ﺑﺎﺷﯽ ﯾﺎ ﺍﺳﺒﺎﺏ ﺑﺎﺯﯾﺸﺎﻥ !
    ¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤
    . ﻗﻄﺎﺭﯼ ﺳﻮﯼ "ﺧـــــــــﺪﺍ" ﻣﯿﺮﻓﺖ،ﻫﻤﻪ ﻣﺮﺩﻡ ﺳﻮﺍﺭ ﺷﺪﻧﺪ....ﺑﻪ ﺑﻬﺸﺖ ﮐﻪ ﺭﺳﯿﺪﻥ ﻫﻤﻪ ﭘﯿﺎﺩﻩ ﺷﺪﻥ...ﻭ ﻓﺮﺍﻣﻮﺵ ﮐﺮﺩﻥ ﮐﻪ ﻣﻘﺼﺪ "ﺧـــــــــــﺪﺍ"ﺑﻮﺩ ﻧﻪ ﺑﻬﺸﺖ..
    ¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤
    ﻓﺮﻕ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﻭ ﺳﮓ ﺩﺭ ﺁﻧﺴﺖ ﮐﻪ ﺍﮔﺮ ﺑﻪ ﺳﮕﯽ ﻏﺬﺍ ﺑﺪﻫﯽ ﻫﺮﮔﺰ ﺗﻮ ﺭﺍ ﮔﺎﺯ ﻧﺨﻮﺍﻫﺪ ﮔﺮﻓﺖ.
    ¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤
    همانطور که دیگر شلوار پاره نشانه فقر نیست! سکوت هم نشانه ی رضایت نیست. .
    ¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤
    منتظر هیچ دستی در هیچ جای این دنیا نباش …
    اشکهایت را با دستهای خودت پاک کن ؛ همه رهگذرند !
    ¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤
    نقش درخت خشک را بازی میکنم ...نمیدانم  :چشم انتظار بهار باشم یاهیزم شکن
    ¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤
    خدایا :میشه ورقمو پس بدم ....میدونم وقت امتحان تموم نشده ...ولی خسته شدم....
    ¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤
    بخدا بگوئید :من ترک تحصیل کرده ام دیگر امتحان نگیرد ....
    ¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤
    سکه ها همیشه صدا دارنداما اسکناس ها بی صداپس هنگامی که ارزش و مقام شما بالا میرودبیشتر آرام و بی صدا باشید . . .
    ¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤
    ﺍﺯ ﺗﺼﺎﺩﻑ ﺟﺎﻥ ﺳﺎﻟﻢ ﺑﻪ ﺩﺭ ﺑﺮﺩﻩ ﺑﻮﺩ ﻭ ﻣﯿﮕﻔﺖ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺍﺵ ﺭﺍ ﻣﺪﯾﻮﻥ ﻣﺎﺷﯿﻦ ﻣﺪﻝ ﺑﺎﻻﯾﺶ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺧﺪﺍ ﻫﻤﭽﻨﺎﻥ ﻟﺒﺨﻨﺪ ﻣﯿﺰﺩ...
    ¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤
    چقدر احمقانه هست !!!!
    از یک قهوه تلخ انتظار فال شیرین داشتن.
    ¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤
    ﺯﻧﺪﻩ ﺭﺍ ﺗﺎ ﺯﻧﺪﻩ ﺍﺳﺖ ﺑﺎﯾﺪ ﺑﻪ ﻓﺮﯾﺎﺩﺵ ﺭﺳﯿﺪ
    ﻭﺭﻧﻪ ﺑﺮ ﺳﻨﮓ ﻣﺰﺍﺭﺵ ﺁﺏ ﭘﺎﺷﯿﺪﻥ ﭼﻪ ﺳﻮﺩ.
    ¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤
    ﺯﻧﺪﮔﯽ ﭘﺎﻧﺘﻮﻣﯿﻢ ﺍﺳﺖ , ﺣﺮﻑ ﺩﻟﺖ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺯﺑﺎﻥ ﺑﯿﺎﻭﺭﯼ ﺑﺎﺧﺘﯽ !
    ¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤
    رسیده ام به حس برگی که میداند باد از هر طرف بیاید سرانجامش افتادن است !
    ¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤
    حالافهمیدم چرا پشت سر مرده ها آب نمی ریزند …چون این دنیا ارزش برگشتن ندارد … !
    ¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤
    چه فرق میکند... در سیرک یا در خانه ؟!
    خنده ات که  تلخ باشد،...
    دلت کــه  خون باشد،....
    تو هم  دلقکی..!!!!
    ¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤
    دخترک فقط در موقع نماز چادر می پوشید انگار فقط خدا با او نامحرم است
    ¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤
    روزی گرگی را میدریدند....
    همان سگ هایی که روزی از زوزه اش میدویدند...
    ¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤
    ای قطار، راهت را بگیر و برو!
    دیگر نه کوه توان ریزش دارد و نه ریزعلی پیراهن اضافه
    دیگر هیچ چیز مثل سابق نیست....
    ¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤
    بیچاره عروسک دلش میخواست زارزار بگرید، اما خنده را بر لبانش دوخته بودند!
    ¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤
    کارگر خسته ای سکه ای از جیب کت کهنه اش درآورد تا صدقه دهد، ناگهان جمله ای روی صندوق دید و منصرف شد، "صدقه عمر را زیاد می کند".
    ¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤
    ﺩﻧﯿﺎﯼ ﻋﺠﯿﺒﯽ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ!!!
    ﺑﺮﺍﯼ ﺩﺭﻭﻍ ﻫﺎﯾﻤﺎﻥ،
    ﺧﺪﺍ ﺭﺍ ﻗﺴﻢ ﻣﯿﺨﻮﺭﯾﻢ،
    ﻭ ﺑﻪ ﺣﺮﻑ ﺭﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﻣﯿﺮﺳﯿﻢ،
    ﻣﯽ ﺷﻮﺩ ﺟﺎﻥ ﺗﻮ
    ¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤
    جسدم را در دور دستها خاک کنید...!
    مبادا مرده ای بی کسیم را به رخم بکشد...!
    ¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤
    کودکی که می داند :گریه های مادرش تن فروشی های خواهرش دست های پینه بسته
    پدرش همه از بی پولی است . . .چگونه در مدرسه بنویسد علم بهتر از ثروت است ؟!
    ¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤
    رفاقت مثل آدم برفی میمونه ، درست کردنش راحته اما نگه داشتنش سخته
    ¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤
    ساعت هاروبگذاریندبخواب اند، بیهوده زیستن که نیازی به شمردن نیست
    ¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤
    خدایا دست هایم را زیر چانه ام زده ام...مات و مبهوت نگاهت میکنم...طلبکارنیستم نه فقط مشتاقم بدانم ته این قصه با من چه میکنی؟!
    ¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤
    آنقدرآرزوه هام بگوربردم، که دیگه جای واسه جسدم نیست
    ¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤
    ﺍﮔﺮ ﻧﻤﯽ ﺗﻮﺍﻧﯽ ﻣﺪﺍﺩﯼ ﺑﺎﺷﯽ ﮐﻪ ﺧﻮﺷﺒﺨﺘﯽ ﯾﮏ ﻧﻔﺮ ﺭﺍ ﺑﻨﻮﯾﺴﺪ ﭘﺲ ﺣﺪﺍﻗﻞ ﺳﻌﯽ ﮐﻦ ﭘﺎﮎ ﮐﻨﯽ ﺑﺎﺷﯽ ﮐﻪ ﻏﻢ ﮐﺴﯽ ﺭﺍ ﭘﺎﮎ ﮐﻨﺪ !
    ¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤
    ﻭﻗﺘﯽ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺻﺪ ﺩﻟﯿﻞ ﺑﺮﺍﯼ ﮔﺮﯾﻪ ﮐﺮﺩﻥ ﺑﻪ ﺷﻤﺎ ﻧﺸﺎﻥ ﻣﯽ ﺩﻫﺪ، ﺷﻤﺎ ﻫﺰﺍﺭ ﺩﻟﯿﻞ ﺑﺮﺍﯼ ﺧﻨﺪﯾﺪﻥ ﺑﻪ ﺁﻥ ﻧﺸﺎﻥ ﺩﻫﯿﺪ
    ¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤
    ﻣﻦ ﮐﻔﺶ ﻧﺪﺍﺷﺘﻢ ﻭ ﻣﺪﺍﻡ ﺷﮑﺎﯾﺖ ﻣﯽ ﮐﺮﺩﻡ، ﺗﺎ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺭﻭﺯﯼ ﻣﺮﺩﯼ ﺭﺍ ﺩﯾﺪﻡ ﮐﻪ ﭘﺎ ﻧﺪﺍﺷﺖ
    ¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤
    ﻫﺮﮔﺰ ﻣﻨﺘﻈﺮ ﻓﺮﺩﺍﯼ ﺧﯿﺎﻟﯽ ﻧﺒﺎﺵ ؛ ﺳﻬﻤﺖ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺷﺎﺩﯾﻬﺎﯼ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻫﻤﯿﻦ ﺍﻣﺮﻭﺯ ﺑﮕﯿﺮ !
    ¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤
    ﺧﻮﺷﺒﺨﺘﯽ ﺭﺍ ﺩﯾﺮﻭﺯ ﺑﻪ ﺣﺮﺍﺝ ﮔﺬﺍﺷﺘﻨﺪ
    ﺣﯿﻒ ﻣﻦ ﺯﺍﺩﻩ ﯼ ﺍﻣﺮﻭﺯﻡ
    ﺧﺪﺍﯾﺎ ﺟﻬﻨﻤﺖ ﻓﺮﺩﺍﺳﺖ
    ﭘﺲ ﭼﺮﺍ ﺍﻣﺮﻭﺯ ﻣﯽ ﺳﻮﺯﻡ.
    ¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤
    ﺧﺎﻣﻮﺵ ﮐﺮﺩﻥ ﺷﻤﻊ ﻓﺮﺩﯼ ﺩﯾﮕﺮ
    ﺑﺎﻋﺚ ﻧﺨﻮﺍﻫﺪ ﺷﺪ ﮐﻪ ﺷﻤﻊ ﺷﻤﺎ ﺩﺭﺧﺸﺎﻧﺘﺮ  ﻧﻮﺭ ﺍﻓﺸﺎﻧﯽ ﮐﻨﺪ ...
    ¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤
    زندگی راباعشق بایدسنجید،..... نه بادروغ
    ¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤
    ﻣﻦ ﺍﺯ ﻧﮕﺎﻩ ﮐﻼﻏﯽ ﮐﻪ ﺭﻓﺖ ﻓﻬﻤﯿﺪﻡ
    ﮐﻪ ﺳﺮﻧﻮﺷﺖ ﺩﺭﺧﺘﺎﻥِ ﺑﺎﻍﻣﺎﻥ ﺗﺒﺮﺳﺖ
    ¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤
    ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺑﻪ ﻣﻦ ﺁﻣﻮﺧﺖ ﻫﺮ ﭼﯿﺰ ﻗﯿﻤﺘﯽ ﺩﺍﺭﺩ
    ﭘﻨﯿﺮ ﻣﺠﺎﻧﯽ ﻓﻘﻂ ﺩﺭ ﺗﻠﻪ ﻣﻮﺵ ﯾﺎﻓﺖ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ
    ¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤
    اگربه یک سگ غذا بدی و ازش مراقبت کنی فکر میکنه که تو خدای اما اگر به یک گربه غذا بدی و ازش نگه داری کنی اون فک میکنه که حتما خداست
    ¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤
    بیچاره چوب کبریت کوچک....آتش ازسرش شروع شد ولی....برجانش افتاد.فکرت را مراقب باش...
    ¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤
    نعره هاي هيچ شيري خانه چوبي را ويران نميكند!من از سكوت موريانه ميترسم...
    ¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤
    ﺑﺮﺍﯾﺶ ﺳﻨﮓ ﺗﻤﺎﻡ ﮔﺬﺍﺷﺘﻢ ﺍﻣﺎ ﺍﻓﺴﻮﺱ ﺑﺎﻫﻤﺎﻥ ﺳﻨﮕﻬﺎ ﺳﻨﮓ ﺳﺎﺭﻡ ﮐﺮﺩ
    ¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤
    ﺍﯾﻦ ﺟﻬﺎﻥ ﭘﺮ ﺍﺯ ﺻﺪﺍﯼ ﭘﺎﯼ ﻣﺮﺩﻣﯽ ﺍﺳﺖ، ﮐﻪ ﻫﻤﺎﻥ ﻃﻮﺭ ﮐﻪ ﺗﻮ ﺭﺍ ﻣﯽ ﺑﻮﺳﻨﺪ ﻃﻨﺎﺏ ﺩﺍﺭ ﺗﻮ ﺭﺍ ﻣﯽ ﺑﺎﻓﻨﺪ


    کد امنیتی رفرش

    مطالب پربازدید

    ورود کاربران


    » رمز عبور را فراموش کردم ؟

    عضويت سريع

    نام کاربری :
    رمز عبور :
    تکرار رمز :
    موبایل :
    ایمیل :
    نام اصلی :
    کد امنیتی :
     
    کد امنیتی
     
    بارگزاری مجدد