حکمت و حکایت - 7

حکمت و حکایت

نقشه سایت

خانه
خوراک

آمار

    آمار مطالب
    کل مطالب : 896 کل نظرات : 15 آمار کاربران
    افراد آنلاین : 2 تعداد اعضا : 23 آمار بازدید
    بازدید امروز : 470 بازدید دیروز : 274 ورودی امروز گوگل : 1 ورودی گوگل دیروز : 5 آي پي امروز : 188 آي پي ديروز : 91 بازدید هفته : 744 بازدید ماه : 1,580 بازدید سال : 17,032 بازدید کلی : 477,602 اطلاعات شما
    آی پی : 18.221.245.196 مرورگر : Safari 5.1 سیستم عامل : امروز : سه شنبه 18 اردیبهشت 1403

    آرشیو

    امکانات جانبی

    جدید ترین مطالب

    تاریخ : شنبه 16 شهریور 1398در درون خود چه دارید؟
    تاریخ : پنجشنبه 14 شهریور 1398یا ابوالفضل العباس
    تاریخ : چهارشنبه 13 شهریور 1398یا زهرا
    تاریخ : یکشنبه 10 شهریور 1398الاغ و امید
    تاریخ : پنجشنبه 15 مرداد 1394 امروز متوجه شدم که من در آینده زندگی میکنم
    تاریخ : یکشنبه 11 مرداد 1394استادى از شاگردانش پرسید: چرا ما وقتى عصبانى هستیم داد می‌زنیم؟
    تاریخ : یکشنبه 11 مرداد 1394سوار تاکسی بین شهری شدم،
    تاریخ : شنبه 10 مرداد 1394خانم تهمینه میلانی در دلنوشته هایش مینویسد
    تاریخ : جمعه 09 مرداد 1394👈 فاصله حرف تا عمل
    تاریخ : جمعه 09 مرداد 1394لزوما هر چه در نت منتشر میشود نمیتواند صحیح باشد
    تاریخ : جمعه 09 مرداد 1394ﺯﻧﯽ ﻋﺎﺩﺕ ﺩﺍﺷﺖ، هر شب قبل از خواب، ﺑﺎﺑﺖ ﭼﯿﺰﻫﺎﯾﯽ ﮐﻪ دارد خوشحالیهایش را بنویس
    تاریخ : جمعه 09 مرداد 1394خانه
    تاریخ : پنجشنبه 08 مرداد 1394افرادي كه انرژى مثبت دارند
    تاریخ : پنجشنبه 08 مرداد 1394شنیدن عبارت «دوستت دارم
    تاریخ : پنجشنبه 08 مرداد 1394ﮔﺮﻭﻫﯽ ﺍﺯ ﺑﭽﻪ ﻫﺎ ﺩﺭ ﻧﺰﺩﯾﮑﯽ ﺩﻭ ﺭﯾﻞ ﺭﺍﻩ ﺁﻫﻦ، ﻣﺸﻐﻮﻝ ﺑﻪ ﺑﺎﺯﯼ ﺑﻮﺩﻧﺪ،
    تاریخ : پنجشنبه 08 مرداد 1394 مارلون براندو
    تاریخ : چهارشنبه 07 مرداد 1394پادشاهي تصمیم گرفت پسرش را جای خود بر تخت بنشاند
    تاریخ : چهارشنبه 07 مرداد 1394او حتی لحظه ای هم ناامید نشد
    تاریخ : چهارشنبه 07 مرداد 1394 داستان سگ باهوش و صاحب ناشکر
    تاریخ : چهارشنبه 07 مرداد 1394دختری با پدرش میخواستند از یک پل چوبی رد شوند
    تاریخ : چهارشنبه 07 مرداد 1394از لابلای پیج اینستاگرام مهراب قاسم خانی
    تاریخ : چهارشنبه 07 مرداد 1394خاطره ای از مهراب قاسم خانی در مورد سیامک انصاری
    تاریخ : چهارشنبه 07 مرداد 1394آشغال سيب
    تاریخ : چهارشنبه 07 مرداد 1394هر پادشاهي ابتدا يک نوزاد بوده
    تاریخ : سه شنبه 06 مرداد 1394هفت کلید طلایی آرامش در ارتباطات
    تاریخ : سه شنبه 06 مرداد 1394 وقتی بچه بودم کنار مادرم می‌خوابیدم
    تاریخ : سه شنبه 06 مرداد 1394 چنار عباسعلی
    تاریخ : سه شنبه 06 مرداد 1394 آسیب های انرژی منفی
    تاریخ : سه شنبه 06 مرداد 1394تا به حال شده است که با یک پرسش نا مربوط از دهان یک آشنای دورو یا حتا نزدیک
    تاریخ : دوشنبه 05 مرداد 1394تو خوبی عزیزم خوب خوب خوب !
    تاریخ : دوشنبه 05 مرداد 1394یک انرژی مثبت قشنگ از سهراب سپهری
    تاریخ : دوشنبه 05 مرداد 1394زندگی در لحظه
    تاریخ : دوشنبه 05 مرداد 1394آموزنده
    تاریخ : دوشنبه 05 مرداد 1394تغییر نگاه به زندگی
    تاریخ : یکشنبه 04 مرداد 1394احترام
    تاریخ : یکشنبه 04 مرداد 1394همه چیز در زندگی گذرا و موقتی است.
    تاریخ : یکشنبه 04 مرداد 1394اصل ۷۰ به ۳۰ چیست؟
    تاریخ : یکشنبه 04 مرداد 1394نامه ای سرگشاده به والدین لطفا با من بازی کنید
    تاریخ : یکشنبه 04 مرداد 1394سگ قاسم خان
    تاریخ : یکشنبه 04 مرداد 1394ماهواره یا خانه خراب کن

    درباره ما

    حکمت و حکایت
    گاهی نمی توان به كتابی بیان نمود / حرفی كه یك حكایت كوتاه می زند

    آخرين ارسال هاي تالار گفتمان

    کمی طاقت داشته باشید...
    عنوان پاسخ بازدید توسط
    1 1074 admin
    3 284 admin
    1 305 admin
    4 216 admin
    0 181 admin

    تبلیغات

    خلاصه ای از "قانون پیش پا افتادگی" نورث کوت

    نورث کوت پارکینسون، مورخ و نویسنده انگلیسی در سال ۱۹۵۷ «اصل پیش‌پاافتادگی» یا «قانون علاقه به چرندیات» را مطرح کرد. او متوجه شد مردم به موضوعات مبتذل و پیش‌پاافتاده ارزشی بیشتر از موضوعات تخصصی می‌دهند. بقیه در ادامه مطلب

    LIKE UNLIKE

    پیانو

    رابی 11سال داشت که مادرش (مادری بدون همسر)اورابرای گرفتن اولین درس پیانونزد من آورد.برای رابی توضیح دادم که ترجیح میدهم شاگردانم از سنین پایینتری آموزش پیانو را شروع کنند،اما رابی گفت که همیشه رویای مادرش بوده که او برایش پیانوبنوازد،پس اورا ب بقیه در ادامه مطلب

    LIKE UNLIKE

    سالها پیش

    سالها پیش پسربچه ی فقیری ازجلوی یه مغازه ی میوه فروشی رد میشد که بطور اتفاقی چشمش به میوه های داخل مغازه افتاد، صاحب مغازه که پسرک را تو اون حال دید دلش بقیه در ادامه مطلب

    LIKE UNLIKE

    فوق العاده زيبا زﻥ ﻭﺷﻮﻫﺮﯼ ﺑﻪ ﺑﺎﻍ ﻭﺣﺶ ﺭﻓﺘﻨﺪ

    فوق العاده زيبا زﻥ ﻭﺷﻮﻫﺮﯼ ﺑﻪ ﺑﺎﻍ ﻭﺣﺶ ﺭﻓﺘﻨﺪ.. ﻣﯿﻤﻮﻥ ﻧﺮﯼ ﺭﺍ ﻣﺸﺎﻫﺪﻩ ﮐﺮﺩﻧﺪ، ﮐﻪ ﺑﺎ ﺟﻔﺘﺶ ﻋﺸﻘﺒﺎﺯﯼ ﻣﯽ ﮐﺮﺩ.. ﺯﻥ ﺑﻪ ﺷﻮﻫﺮﺵ ﮔﻔﺖ : ﭼﻪ ﺭﺍﺑﻄﻪ ﺩﻭﺳﺘﺎﻧﻪ ﻭﻋﺎﺷﻘﺎﻧﻪ ﺍﻱ! بقیه در ادامه مطلب

    LIKE UNLIKE

    هنوز در نزدیکی ما

    هنوز! درهمین نزدیكی ما! مردى گوسفند می کشد و خونش را به ماشین چند صد میلیونى اش میمالد ! بقیه در ادامه مطلب

    LIKE UNLIKE

    عشق یا شهوت

    "جان بلانکارد” از روی نیمکت برخاست لباس ارتشی اش را مرتب کرد و به تماشای انبوه مردم که راه خود را از میان ا یستگاه قطار بزرگ مرکزی پیش می گرفتند مشغول شد. بقیه در ادامه مطلب

    LIKE UNLIKE

    ثروتمند فقیر

    روزی یک مرد ثروتمند، پسر بچه کوچکش را به ده برد تا به او نشان دهد مردمی که در آنجا زندگی می کنند، چقدر فقیر هستند. بقیه در ادامه مطلب

    LIKE UNLIKE

    تفاوت دید خانمها و آقایان

    * نگاه آقایان به پیرامونشان تونلی است♥♥ اگر خانم هستید حتماً مکرر پیش آمده که آدرس یک ظرفی را در کابینت به همسرتان داده‌اید و او همانطور که درِ کابینت را باز نگه داشته و درون آن را نگاه می‌کند، به شما می‌گوید : اینجا نیست! بقیه در ادامه مطلب

    LIKE UNLIKE

    چه کیفی دارد کسی باشد : که وقتی نام کوچکت

    چه کیفی دارد کسی باشد : که وقتی نام کوچکت را از ته دل صدا میزند... لبخندی روی لبانت نقش ببندد😊 و تو آرام بگویی جانم ؟😍

    LIKE UNLIKE

    می گویند: روزی مولانا ،شمس تبریزی را به خانه اش دعوت کرد

    می گویند: روزی مولانا ،شمس تبریزی را به خانه اش دعوت کرد. شمس به خانه ی جلال الدین رومی رفت و پس از این که وسائل پذیرایی میزبانش را مشاهده کرد از او پرسید: آیا برای من شراب فراهم نموده ای؟ مولانا حیرت زده پرسید: مگر تو شراب خوارهستی بقیه در ادامه مطب

    LIKE UNLIKE

    انتقاد و اصلاح

    فردی به مدت چندین سال شاگرد نقاش بزرگی می شود و تمامی فنون و هنر نقاشی را فراگرفت .روزی استاد به او گفت : دیگر شما استاد شده ای و من چیزی ندارم که به تو بیاموزم

    LIKE UNLIKE

    هر که بی زور باشد ذلیل باشد

    این داستان كه توسط داستان سراي معروف فرانسوي ژان دو لافونتن(1621-1695)به بهترين سبك به نظم كشيده شده به نام او مشهور شده­است در حقيقت ريشه­ي شرقي دارد .خلاصه­ي داستان چنين است :روزي گرگي از نهري آب بقیه در ادامه مطلب

    LIKE UNLIKE

    منافع شخصی

    ملا نصرالدین کمونیست شده بود. از او پرسیدند( ملا، می دانی کمونیسم یعنی چی!؟ گفت : می دانم گفتند ( می دانی که اگر دوتا اتومبیل داشته باشی و یک نفر دیگر اتومبيل نداشته باشد، ناچار خواهی بود که یکی از آنها را به او بدهی!!؟؟ گفت: کاملا حاضرم؛ همین حالا! گفتند: میدانی که اگر دو الاغ داشته باشی، مجبوری یکی از آنها رابه کسی بدهی که خر ندارد!!؟ گفت: با این مخالفم. این کار را نمی توانم بکنم! گفتند: چرا!!؟ اینکه همان منطق است و همان نتیجه؟!! گفت: نه. این همان نیست. من دوتا الاغ دارم، ولی دوتا اتومبيل ندارم!! بسیاری از مردم تا زمانی به اصول و شعارهای زیبایشان پایبندند که منافع شخصی آنها را دچار خطر نکند، آنها صرفا قشنگ حرف می زنند؛ اما در مقام عمل هرگز بر اساس آنچه می گویند رفتار نمی کنند. منفعت شخصی و خانوادگی برایشان اهمیت دارد. ✅✅

    LIKE UNLIKE

    خلق را تقلیدشان بر باد داد

    یه خانم دکتر تو دانشگاه استادمون بود یه داستانی برامون تعریف کرد. گفت یه روز تو یکی از خیابانهای شیراز داشتم پیاده میرفتم از روبرو یک پسر قد بلند و خوش چهره ای داشت میامد یه تیشرتی تنش بود خیلی گشاد و بلند جوری که تن لاغرش توش زار میزد و روی شکمش هم با حروف بزرگ انگلیسی چند جمله نوشته بود ، جملات را خواندم بهش که رسیدم صداش کردم اومد به خاطر اینکه یه وقت بهش برنخوره خودم را معرفی کردم بعد ازش پرسیدم این لباس چیه پوشیدی چرا اینقدر گشاده گفت که خوشگله ،مده و من هم پوشیدم ، گفتم خب حالا میدونی چی روش نوشته حتی این جملات پشتش هم نوشته شده ؟ گفت نه ، گفتم توکه نمیدونی این چه لباسیه چرا پوشیدی؟ گفت حالا مگه چشه؟ گفتم این لباس روش نوشته شده من باردارم مواظب باشید ، گشادی لباس هم به همین خاطر است ،این لباسها را زنان حامله غربی میپوشند تا عابران مواظب باشند و بهشون نخورند ، پسره تا اینها را فهمید چنان از خود بی خود شد که لباس را دراورد و با یک رکابی، بدون خداحافظی فرار کرد . '''خلق راتقلیدشان برباد داد'''

    LIKE UNLIKE

    زنده باد میانسالی

    زنده باد ميان سالي زنده باد ميان سالي؛ که آدمي در آن نه هول و ولا و شتاب جواني را دارد، و نه ديگر فکر مي کند که همه کاره ي عالم است و اختيارش نامحدود؛ نه در حسرت نداشته ها غرق است و نه داشته هاي خيالي را در سر مي پروراند. ميان سالي يعني قدرداني از آنچه داري. ميان سالي يعني بهترين دوران زندگي. ميان سالي، يعني ديدن يکي دو تار موي سفيد در هر ماه؛ يعني آگاهي تدريجي از اينکه تو جاودانه نيستي؛ رو به پاياني، و فرصت زيستن چقدر اندک است. ميان سالي يعني اينکه وقت نداري حسرت گذشته و آينده را بخوري. ميان سالي، يعني اينکه زندگي را همين لحظاتي که در آنها هستي بداني و نه چيزي که در گذشته بوده و يا چيزي که خواهد آمد. ميان سالي يعني اينکه مي فهمي آدم ها همينند که هستند، و آنها را همانطور که هستند دوست بداري. ميان سالي يعني شروع پختگي؛ آرامش، زود از کوره درنرفتن، هيجاني (منفي) نشدن، استقامت ورزيدن، و ... ميان سالي يعني ميان- سالي.

    LIKE UNLIKE

    فرشتگان سراغش را از خدا گرفتند

    فرشتگان سراغش را از خدا گرفتند و خدا هر بار به فرشتگان اين گونه مي گفت : مي آيد ، من تنها گوشي هستم كه غصه هايش را مي شنود و يگانه قلبي ام كه دردهايش را در خود نگه مي دارد و سر انجام گنجشك روي شاخه اي از درخت دنيا نشست . فرشتگان چشم به لبهايش دوختند ، گنجشك هيچ نگفت و خدا لب به سخن گشود : با من بگو از انچه سنگيني سينه توست . گنجشك گفت لانه كوچكي داشتم ، آرامگاه خستگيهايم بود و سرپناه بي كسي ام . تو همان را هم از من گرفتي . اين توفان بي موقع چه بود ؟ چه مي خواستي از لانه محقرم كجاي دنيا را گرفته بود ؟ و سنگيني بغض راه بر كلامش بست . سكوتي در عرش طنين انداز شد . فرشتگان همه سر به زير انداختند . خدا گفت : ماري در راه لانه ات بود . خواب بودي . باد را گفتم تا لانه ات را واژگون كند . آنگاه تو از كمين مار پر گشودي . گنجشك خيره در خدايي خدا مانده بود . سپس خدا گفت : چه بسيار بلاها كه به واسطه محبتم از تو دور كردم و تو ندانسته به دشمني ام بر خاستي اشك در ديدگان گنجشك نشسته بود . ناگاه چيزي در درونش فرو ريخت . هاي هاي گريه هايش ملكوت خدا را پر كرد »

    LIKE UNLIKE

    ما فقط غذا نمی خوریم

    در ماه رمضان چند جوان پیر مردی را دیدند که یواشکی غذا میخورد به او گفتند ای پیر مرد مگه روزه نیستی ؟ پیرمرد گفت چرا روزه هستم فقط آب و غذا میخورم جوانان خندیدند و گفتند واقعا ؟ پیرمرد گفت بلی ، دروغ نمیگویم ، به کسی بد نگاه نمیکنم ، کسی را مسخره نمیکنم ، با کسی با دشنام سخن نمیگویم ، کسی را آزرده نمیکنم ، چشم به مال کسی ندارم و ... بعد پیرمرد به جوانان گفت آیا شما هم روزه هستید ؟ یکی از جوانان درحالی که سرش را پایین نگهداشته بود به آرامی گفت خیر ما فقط غذا نمیخوریم

    LIKE UNLIKE

    کتاب سوپ جو

    ....داستانی زیبا از کتاب سوپ جو که با بیش از ۳۴۵میلیون لایک رکوردار در دنیای مجازی در سال ۲۰۱۵ بوده و ادامه دارد... بقیه در ادامه مطلب

    LIKE UNLIKE

    طلبه خوش شانس

    فاضل بزرگوار سيد جعفر مزارعى روايت كرده : يكى از طلبه هاى حوزه باعظمت نجف از نظر معيشت در تنگنا و دشوارى غير قابل تحملّى بود . روزى از روى شكايت و فشار روحى كنار ضريح مطهّر حضرت اميرالمؤمنين (عليه السلام)عرضه مى دارد : شما اين لوسترهاى قيمتى و قنديل هاى بى بديل را به چه سبب در حرم خود گذارده

    LIKE UNLIKE

    عادتهای بد

    خارپشتی ازیک مار تقاضا کردکه بگذار من نیز در لانه تو ,مأءوا گزینم وهمخانه تو باشم مارتقاضای خارپشت راپذیرفت واورا به لانه تنگ وکوچک خویش راه داد! چون لانه مارتنگ بود ... خارهای تیز خارپشت هردم به بدن نرم مار فرو می رفت و وی را مجروح می ساخت. اما مار از سر نجابت دم بر نمی آورد سرانجام مارگفت : نگاه کن ببین چگونه مجروح وخونین شده ام میتوانی لانه من را ترک کنی؟ خارپشت گفت من مشکلی ندارم اگرتو ناراحتی میتوانی لانه دیگری برای خود بیابی, عادتهای بد ابتدابه صورت مهمان وارد قلب ما میشوند امادیری نمیگذرد که خودرا صاحبخانه می کنند وکنترل ما را به دست می گیرند مواظب "خارپشت" عادتهای منفی زندگیتان باشید خودت باش نقاط مثبتت را فراموش نکن

    LIKE UNLIKE

    ليست صفحات

    تعداد صفحات : 45

    مطالب پربازدید

    ورود کاربران


    » رمز عبور را فراموش کردم ؟

    عضويت سريع

    نام کاربری :
    رمز عبور :
    تکرار رمز :
    موبایل :
    ایمیل :
    نام اصلی :
    کد امنیتی :
     
    کد امنیتی
     
    بارگزاری مجدد